روی بوم سفید
یک پنجره نقاشی کردم
برای دیوار اتاقم
در زیرزمین بیپنجره
هر روز یک شعر عاشقانه سرودم
برای معشوقی که هرگز زاده نشد
هر شب یک نامه نوشتم
برای دوستی که هیچ کجای دنیا نبود
در ایستگاه راهآهن شهر
به استقبال مسافری رفتم
که هیچگاه از قطار پیاده نشد
در گورستان متروک
به سوگ یاری نشستم
که نامش بر هیچ سنگ قبری
پیدا نشد
برچسبها: دفتر شعر
گ ف | یکشنبه ۱۳۹۶/۰۸/۱۴ |
گوریل فهیم...
ما را در سایت گوریل فهیم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : gourila بازدید : 183 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1396 ساعت: 12:32